خاطرات کودک: کودک چهار هفته ای در حال رژیم گرفتن است

خاطرات کودک: کودک چهار هفته ای در حال رژیم گرفتن است
خاطرات کودک: کودک چهار هفته ای در حال رژیم گرفتن است
Anonim

قبل از اینکه خیلی ها ناراحت شوند، البته اینطور نیست که من دختر بچه را روزه بگیرم، فقط پزشک اطفال وقتی معلوم شد که به جای میانگین افزایش هفتگی 200-250 گرم، عصبانی شد. مانکا 400 گرم اضافه کرد.

تصویر
تصویر

این هم به این دلیل است که بعد از ویروس استفراغ شروع به جایگزینی شیر مادر با شیر خشک کردم. بچه آنقدر به این کار عادت کرده است که با وجود اینکه مقدار مناسب سن و وزنش را می مکد، جیغ می کشد و مکمل معمول را می خواهد. مادر احمقش به او می دهد تا بیچاره از گرسنگی نمرد. خوب، اگر من هنوز بخواهم قد خود را بدون تب عضلانی در عرض یک ماه افزایش دهم، باید تغییر کند.

همه چیز از زمانی شروع شد که شیر من به دلیل ویروس استفراغ آنقدر خشک شد که در طی یک بار شیر خوردن فقط 50-60 میلی لیتر از آن را استخراج کردم - که مشخصا برای کودک کافی نبود. بنابراین من شروع به تکمیل آن با فرمول کردم که او با کمال میل پذیرفت. بعد با گذشت روزها مقدار شیر شروع به افزایش کرد و به 100-110 میلی لیتر رسید که باید کافی بود اما من به طور قطعی و مطمئن به او شیرخشک را پیشنهاد دادم و او مخالفت نکرد اگر جایگزین خیلی کم بود (20-30 میلی لیتر)، او می خواست بعد از نیم ساعت از گرسنگی بمیرد و جیغ زد تا من دوباره شکمش را پر کردم. وضعیت تشدید شد تا اینکه پس از 100 میلی لیتر شیر مادر، نوزاد چهار هفته ای تقریباً به همان اندازه شیر خشک را به درون خود فشار داد - جای تعجب نیست که در عرض چند روز به اندازه یک قرص نان گرد شد.

تصویر
تصویر

دکتر اطفال گفت شاید نباید مکمل مصرف کنیم، چون اگر هفت بار در روز بر اساس وزنش غذا بخورد، شیر موجود باید کافی باشد.این در تئوری درست است، اما در عمل وضعیت مانند قبل است: اگر سهمیه اضافی فرمول را نگیرد، آنقدر شروع به جیغ زدن می کند که حتی شیشه های پنجره می لرزد. (و دخترانم از من التماس می کنند که صدا را کم کنم چون صدای تلویزیون را نمی شنوند.) به نظر می رسد که از شیر گرفتن یک شبه جواب نمی دهد، بنابراین اکنون سعی می کنم به تدریج شیر خشک را کاهش دهم و بین وعده های غذایی آب بنوشم. تاکنون با موفقیت اندکی.

تصویر
تصویر

به دلیل خواب بیشتر در شب، هنگام شیر دادن حدود ساعت 3-4 صبح، مخزن شیر آنقدر پر است که کودک خودش را تا لبه پر می کند و 3-4 ساعت بعد، هنگام شیر دادن در صبح، حتی نیازی به پر کردن آن نیست. (خب، سخت خواهد بود که او را به آشپزخانه بیاندازیم و نصف شب با شیر خشک قاطی شود. دوباره به من ثابت شد که شیر دادن خیلی راحت تر از شیر خشک است.) اما عصر، هنوز هم وجود دارد. نیاز شدید به بخش اضافی غذاسنجاب‌ها را سرزنش می‌کنم، اما من به دادن مکمل‌ها به او ادامه می‌دهم، چون نمی‌توانم به فریادهای ناامیدانه و طاقت‌فرسای او دو ساعت قبل از هر شیر دادن گوش دهم. البته سعی می کنم هر روز مقدار آن را کم کنم و امیدوارم دیر یا زود فقط شیر مادر برایش کافی باشد.

توصیه شده: