25. هفته
+7.5 کیلوگرم
جنون خرید در میان اعضای انجمن بارداری "برنامه ریزی شده برای ژوئیه" شروع شده است. هر روز در مورد مارک های کالسکه (برای فرزند اول و همچنین برای برادر کوچک)، کریر نوزاد و لیست خرید تبادل نظر می شود. وقتی در جایی فروش وجود دارد، شخصی آن را در عرض چند دقیقه اعلام میکند و اعضای شرکت به فروشگاههای زنجیرهای هجوم میآورند و پوشکهای نوزادی، شیشههای بچه را میخرند (بسیاری از آنها از قبل میدانند که شیر نمیدهند) و لگدهایی که یک سوم فروخته می شود.این سوال که آیا باید در کاسه یا تخت بخوابیم، اعضا را روزها در دیوانگی قرار داده است. به نظر می رسد در ماه ششم خرید یکی از داغ ترین موضوعات باشد. مادران جدید درخواست مشاوره می کنند، مادران با تجربه ایده های خود را به اشتراک می گذارند و همه از آماده شدن لذت می برند. من این کار را نمیکنم، زیرا من را کاملاً سرد میکند، اما گاهی اوقات احساس میکنم بخش ضروری مادری مدرن را از دست دادهام.
باید اعتراف کنم که برای بچه که حداکثر تا ۱۵ هفته دیگر به خانواده ما می پیوندد چیزی نخریده ایم. اما اگر این به اندازه کافی تکان دهنده نبود، می خواهم به شما بگویم که تاکنون هیچ آمادگی دیگری در محل ما انجام نشده است. از آنجایی که ما آپارتمان خود را اجاره می کنیم و در حال حاضر اتاق کودک مبله دارد، بازسازی، رنگ آمیزی، لعاب کاری، تغییر دکوراسیون نه ضروری است و نه بسیار امکان پذیر است. اتاق کودک به همه چیزهایی که نیاز دارید مجهز است، به جز گهواره ای که نوزاد در آن می خوابد. دختر کوچک ما وقتی از بیمارستان به خانه رسیدیم روی همان تختی می خوابد که ما او را در آن گذاشتیم و تا نوجوانی در آن می ماند.در تابستان برای برادر کوچکش یک تخت یکسان میخریم. کالسکه مانند تمام لوازم مورد نیاز برای مراقبت از کودک در خانه به ارث می رسد.
از نظر لباس هم خوب هستیم چون 3 سال دیگه دختر کوچولوی دوم میاد. در بوداپست، جعبههایی در قفسه بالای کمد چیده شدهاند که در آن لباسها، کیسهخوابها و کفشها بر اساس سن مرتب شدهاند. در یک ماه آینده، من شخصاً همه چیز را بررسی خواهم کرد و موارد دیگری را که لازم است فهرست خواهم کرد. اگرچه من کاملاً مطمئن هستم که اگر بخواهیم یک یا دو لکه زرد مشکوک اما غیرقابل شستشو را کنار بگذاریم، می توانیم از خرید فرار کنیم.
چرا هنوز احساس می کنم که در دروازه سه ماهه سوم عقب مانده ام و باید با چشمان اشک آلود در مرکز خرید روی لباس های کوچک نرمی که مدت ها پیش توسط غرایز لانه سازی هدایت شده است لبخند بزنم. ?
حقیقت این است که برای اکثریت خوش شانس مادران باردار، از جمله من، چیزهای هیجان انگیز زیادی در این زمان اتفاق نمی افتد.فقط شکمم بزرگتر شده و در یکی دو هفته اخیر از همه جهات شروع به رشد کرده است. پهلو، جلو، بالا. اکنون مشخص است که دوباره آن نوع شکم حامله را خواهم داشت که از همه جهات به وضوح قابل مشاهده است. می دانم مادرانی هستند که حتی در ماه نهم هم نمی توانند از پشت ببینند که باردار هستند. من آن نوع نیستم من از آن دسته ام که از 100 متری از پشت، حتی در باران مه آلود لندن، دیده می شوم، اکنون شش ماهه باردارم. روز قبل یک برجستگی کوچک مشکوک را در پهلوی خود احساس کردم، اگرچه در قسمت جلو نیز جا برای آن وجود دارد.
بنابراین جدای از رشد و اندازه گیری شکمم، واقعاً هیچ کاری نمی توانم در مورد آن انجام دهم. برای بسیاری، این زمان ایده آل برای برنامه ریزی، لانه سازی و خرید است. دفعه قبل در همین مدت حداقل برای خودم خریدم اما الان هم لازم نیست چون همه چیز دارم. علاوه بر این، در آن زمان ما دو حقوق داشتیم و بچه نداشتیم، الان سه نفر با یک حقوق زندگی می کنیم، بنابراین شرایط تغییر کرده است.حالا، به جای استفاده از انرژی، که در عرض چند هفته تمام می شود، و مانند سایر مادران آینده جولای در انجمن، فهرست آرزوها را درست می کنم، خرید می کنم، می شوم، اتو می کنم و تا می کنم. من به سادگی حواس خودم را با چیز دیگری پرت می کنم: خودم و کودک موجود.
به همین دلیل به یکی از فروشگاه های مورد علاقه ام، GAP چهار سطحی زیارت کردم، جایی که می خواستم برای خودم یک جفت تاپ در بخش زایمان بخرم. از زمانی که باردار شدم اولین بار بود که چیزی را در فروشگاه امتحان کردم. در نهایت، نه آنجا، اما در بخش زنان، یک دو تی شرت XL گشاد برای خودم به نصف قیمت پیدا کردم و چند تکه زیبا برای کودک دو ساله در بخش کودکان خریدم. طبقه پایین وقتی کیف را در خانه باز کردم و با افتخار غارت را به نمایش گذاشتم، متوجه شدم با وجود اینکه چند متر دورتر بودم، حتی به داخل بخش نوزاد نگاه نکرده بودم. آن چیزهای کوچک بامزه ای وجود داشتند که حداقل باید تحسین می شدند، 150 متر مربع از ناز نوزادی روی هم انباشته شده است.اما نه، به آن فکر نکردم! این من را کمی نگران کرد، اگرچه همسرم بلافاصله به من یادآوری کرد که ما منتظر فرزند اولمان با قفسه های تقریباً خالی هستیم، به جز نیم دوجین لباس بدن و لگد. او فقط یک تخت، یک دست ملحفه و یک کالسکه داشت. 6 هفته حتی صابون بچه هم نبود چون تا اون موقع فقط از آب تمیز استفاده می کردیم. با این حال، پس از آن، به خوبی به هم رسیدیم و آخر هفتههای بسیار شادی را به عنوان سه نفر در مغازهها با کودک دو هفتهای گذراندیم، تا جای خالیها را جبران کنیم. بنابراین تقریباً همه چیزهایی را که نیاز داشتیم خریدیم و چیزهایی که به آن نیاز نداشتیم بسیار اندک است. و تا حدودی به این دلیل، ما اکنون در موقعیتی هستیم که تقریباً همه چیز آماده است، حتی اگر حتی کاری را شروع نکرده باشیم.
آیا ممکن است همه افراد در دوران بارداری غریزه لانه سازی نداشته باشند؟ می دانم هنوز زود است که تصمیم بگیرم آن را ندارم، اما اگر از اتفاقی که اخیرا افتاده است شروع کنیم، به نظر می رسد که اغراق نکرده ام. سپس، در آستانه موعد مقرر، تقریباً هیچ چیز در قفسه های کودک وجود نداشت، کیف بیمارستان من خالی روی صندلی منتظر بود، تنها محتوای آن لیست چاپ شده بود از آنچه باید در آن باشد.از چه زمانی غریزه تودرتو به این معنا تعبیر شد که ما باید همه چیز را با وسایل بسته بندی کنیم؟
جای دیگر