زمان شیطان فرا رسیده است

زمان شیطان فرا رسیده است
زمان شیطان فرا رسیده است
Anonim

برای یک کودک بی حوصله که در تمام طول روز می پرد، لگد می زند، شلیک می کند، فریاد می زند، و بازی مورد علاقه اش جنگیدن است، اگر بتواند مثلاً در یک کارتون، با همنوع شرور اغراق آمیز خود همذات پنداری کند، می تواند تجربه خوبی باشد. خوب، حداقل تا آن زمان ساکت خواهد بود… البته به جز پوزخندها.

تصویر
تصویر

فیلم انیمیشن سه بعدی Gru نیز معمولاً مقوله‌ای است که در واقع برای بزرگسالان ساخته می‌شود، اما اتفاقاً، کودکان ۱۰ ساله نیز چیزهای سرگرم‌کننده‌ای در آن پیدا می‌کنند.شخصیت اصلی، گرو، یک مرد میانسال، دومین شرور بزرگ جهان است، که البته به هر قیمتی می‌خواهد بزرگ‌ترین شرور جهان باشد، اما او مانند حریفش که او نیز می‌خواهد، اقدامات مشابهی انجام نمی‌دهد. به عنوان مثال، هرم جیزه را از بین برد (گرو فقط برج ایفل است و به دزدیدن مجسمه آزادی افتخار می کند: درست است، هر دو کپی کوچک شده از لاس وگاس هستند). نقشه او این خواهد بود که ماه را از آسمان بدزدد، اما به همین راحتی نیست (و به نظر می رسد، اینطور نیست؟): زیرا او دیگر از بانک افراد بد وام نخواهد گرفت (بازدید از بانک یکی از درخشان‌ترین صحنه‌ها است، و البته وداع با 2 مردی که سال گذشته از دست Lehman Brothers درگذشته‌اند، بنابراین او باید سه یتیم فروشنده کوکی‌ها را به فرزندی قبول کند که می‌تواند از آنها برای رسیدن به اهداف شیطانی‌اش استفاده کند. درگیری حتی با فرزندخواندگی نیست (اگرچه در یک داستان واقع گرایانه این یک صحنه یک روزه هم نخواهد بود)، بلکه با این واقعیت است که این سه الف و دختر، که در حال آماده شدن برای تبدیل شدن به رقصنده باله هستند، آرام آرام پوسته او را نرم می کنند. قلب.

البته قبلاً آن را دیده‌ایم: گرو کمی شبیه ترکیبی از کنت اولاف و گرینچ است (بدون تظاهرات دراماتیک جیم کری)، اگنس، یکی از دختران یتیم، بو (از شرکت هیولاها) را بیرون انداخت. و خانه گرو از فضاهای خانواده آدامز، رم رام و لمونی اسنیکت الهام گرفته شده است، و در جاهای دیگر ممکن است احساس کنیم که در میان مجموعه‌های انیمیشن The Incredibles هستیم.اما به نوعی آزاردهنده نمی شود، زیرا داستان به سرعت جلو می رود و شوخی ها تازه، بدیع، هوشمندانه هستند و در غیرمنتظره ترین صحنه ها یک مرجع فیلم به آن سر می زند (مثلاً پدرخوانده دوم به خاطر همراهان بچه های بداخلاق فرهنگی وارد می شود. وقتی گرو سر باربی را در رختخواب پیدا می کند). من اصلاً انتظار سرگرمی زیادی نداشتم، اما واقعیت این است که خودم را در سینما احمقانه خندیدم، که جای تعجب نیست، زیرا سازندگان شامل اعضای گروه The Office و سریال 30 Rock و یکی از با استعدادترین تهیه کنندگان کمدی هستند. ، کمدین های مورد علاقه جاد آپاتوف که در حال بازگشت هستند (راسل برند، جیسون سیگل) نسخه اصلی را دوبله کردند (البته در اینجا فیلم به مجارستانی دوبله شده است).

دلیل اینکه من فیلم را به طور خاص دوست داشتم این است که، حتی اگر گفته نشده باشد، اما از طریق انگیزه هایش (=اگر بخواهم، به هر حال توضیح می دهم) به معضلات آن پدرانی نیز می پردازد که بگو ترس از بچه دار شدن گرو دوست دارد شیطان باشد، کارهای وحشیانه انجام دهد (حداقل فکر می کند از آنها لذت می برد) و اگر مجبور نبود، حتی به تشکیل خانواده فکر نمی کرد.وقتی این سه دختر کوچک را به دست می آورد، آرام آرام متوجه می شود که پدر و مادر بودن چیز بدی نیست. و نکته اصلی که فیلم قطعا نشان می دهد این است که مهم نیست که یک خانواده در چه ساختاری فعالیت می کند، همه آنها به یک اندازه ارزشمند هستند. برای مثال، اعضای ارتش خانگی خود گرو، مینیون‌های زردرنگ، کپسولی‌مانند و خوش‌خلاق، به همان اندازه که مخترع سالخورده عضوی از خانواده هستند (او بزرگترین چهره در میان بازیگران است!). به اصطلاح برتری و قداست مدل خانواده هسته ای نیز در چند جای فیلم زیر سوال رفته است: مثلاً یک بار سه مینیون به خرید می روند و خود را به عنوان خانواده مادر-پدر-فرزندی در می آورند که در صحنه های کاریکاتورگونه و طنز مانند اوج می گیرد. یک نمایش درگ اما هیچ خانواده ای در اینجا کامل نیست: نه مجردها، نه متاهلین، نه آنهایی که فرزندان بیولوژیکی خود را بزرگ می کنند و نه آنهایی که آنها را به فرزندی قبول می کنند. حتی آنهایی که «خوب» هستند یا «بد» نیستند. همه اینها خیلی خوب است و به راحتی در یک کارتون قابل درک است، اما در واقعیت، وضعیت افرادی که در خانواده های غیرهسته ای زندگی می کنند چندان هم گلگون نیست.

در آخر یک خواهش: من از کارمندان مربوطه ناشران کتاب خواهش می کنم فقط برای یک چیز فیلم را ببینند: یک کتاب در آن به نام سه بچه گربه خواب آلود است که یک کتاب عروسکی انگشتی است. داشتن چنین چیزی در خانه بسیار عالی خواهد بود! قصه گفتن با یک عروسک شاید تجربه نزدیک تری هم برای والدین و هم برای کودکان باشد (مثلاً می توان از آن برای اهداف عروسک درمانی نیز استفاده کرد) و ناگفته نماند که بازی با آنها چقدر خوب است: معمولاً حتی بدترین کودک را نیز نگه می دارد. برای چند دقیقه نامزد کردم…

توصیه شده: