کابوس مادر هر پسری

فهرست مطالب:

کابوس مادر هر پسری
کابوس مادر هر پسری
Anonim

تنیک شدن پوست ختنه گاه و مداخله ای با هدف از بین بردن آن چیزی است که بسیاری از مردان به آن علاقه دارند. این تکان دهنده است که هیچ نظر پزشکی ثابتی وجود ندارد که اگر پسر کوچک ما این مشکل را داشت چه باید کرد

اولین فرزندم پسر است. من از یک خانواده دختر هستم، بنابراین در ابتدا متوجه نشدم که صدای زمزمه دکتر در هنگام معاینه کوکی باعث نگرانی شده است. من هم که هر بار تقریباً از چند هفتگی بچه به من گفت که تا دو سالگی وقت داریم با این موضوع کنار بیاییم، سکته قلبی نکردم. دو سال زمان زیادی است و من منتظر معجزه بودم، زیرا باریک شدن پوست ختنه گاه می تواند خود به خود برطرف شود.

تصویر
تصویر

ما نمی کشیم

ما در همان ابتدا توافق کردیم که پوست را کشش ندهیم، از یک طرف، زیرا تا یک سالگی یک عملکرد محافظتی مهم را انجام می دهد، اجازه ورود عفونت را نمی دهد و از طرف دیگر، ما با آن آسیب بیشتری می‌رسانیم، ریزترک‌ها حتی می‌توانند بعداً کار را دشوارتر کنند. چندین بار سعی کردم خودم را در مورد این موضوع آموزش دهم: کتاب های تخصصی، انجمن ها، مقالات را مطالعه کردم، در اینترنت مطالعه کردم، با پرستار، دکتر و سایر پزشکان صحبت کردم. این درست بود که من کاملاً گیج شوم، حمله پانیک داشته باشم یا فقط آرام باشم که هنوز وقت داریم.

این که هیچ نظر پزشکی ثابتی در مورد اینکه اگر پسر کوچک ما پوست ختنه گاه باریکی داشته باشد چه باید کرد، تکان دهنده است. من درک می کنم که مداخله پزشکی می تواند چندین نوع باشد، زیرا مشکل نیز چندین نوع است و هر مورد منحصر به فرد است، اما این واقعیت که نمی توان پاسخی ساده و معنادار برای وضعیت اساسی دریافت کرد، برای مادر ناامید کننده است. یک پسر جدیدتعداد کارشناسان به تعداد نظرات وجود دارد: برخی طرفدار راه حل اولیه هستند، برخی نادیده گرفته می شوند و می گویند که کافی است در سن 2-3 سالگی به این موضوع بپردازیم. کسانی هستند که ما را تشویق می کنند هر شب پوست چسبیده را کمی بکشیم (با کرم یا بدون کرم؟)، در حالی که کسانی هستند که به صراحت این کار را منع می کنند. کافی است موضوع را در محافل کودکان ذکر کنید و داستان های ترسناک شروع به سرازیر شدن می کنند.

بسط، پس می‌گیرد

دو سال خیلی سریع گذشت، من تازه از نظر ذهنی خودم را آماده کرده بودم که در مورد ما تنگی به خودی خود برطرف نمی شود، اما در نهایت زمان آن نبود که مرا به دکتر رساند، بلکه "بالون کردن" بود. "پدیده، یعنی تورم پوست ختنه گاه در هنگام ادرار. بلافاصله رفتیم دکتر که خوب توضیح داد که چرا زودتر نیامدیم - به گفته خودش بچه باید در سن یک و نیم سالگی از مداخله می گذشت. ممنون، الان میدونم با توجه به اتفاقاتی که بعداً رخ داد، من با این نظر موافق هستم، اما کسی نبود که این را از قبل و به موقع به من بگوید.

جراحی تحت بیهوشی و ختنه از همان ابتدا منتفی است. «پس کشیدن» هم ممنوع بود، اما خوشبختانه دکتر هم همین احساس را داشت. آنچه باقی می ماند «مداخله» است که نمی توان آن را بیهوش کرد، زیرا تنها راه ممکن بیهوشی (تزریق) دردناکتر از خود عمل است. ما یک کرم بی حس کننده از وین سفارش دادیم که تا حدودی نفوذ می کند، سپس با دستان لرزان و گرفتگی شکم در حالی که تمام روز را گذرانده بودیم (در کاسه کودک برای اینکه مشکل عصبی ایجاد نشود به عمل جراحی رسیدیم. به او) و بعد از 10 دقیقه با خندان رفتیم.

پسر کوچولوی بی خبر باید دستگیر می شد، که به وضوح از آن متنفر بود. دکتر ماهر با استفاده از یک موچین و دستانش، در کمتر از یک دقیقه پوست را محکم اما به آرامی عقب کشید و مشکل به ظاهر وخیم را حل کرد. برخی فریادها و چند قطره اشک آمد، اما چیزی جدی تر از یک دعوای متوسط در زمین بازی نبود. نه خونی بود، نه زخمی، نه بریدگی، نه کشش و نه عقب نشینی، همه چیز آرام بود و بسیار کمتر از آنچه تصور می کردم وحشتناک بود.دکتر از قبل نشان داد که این روش باید تکرار شود زیرا پوست بسیار سفت است. تا دفعه بعد کاری نداشتیم، اجازه نداشتیم به قسمت شکنجه شده بدن دست بزنیم، مخصوصاً آن را نکشیم.

ترسناک

وحشت در خانه با اولین ادرار شروع شد و چهار روز ادامه داشت. در دو روز اول، پسر کوچکم تقریباً تمام روز را در آغوشم ناله می کرد. ادرار نیش زد، و در این مرحله متوجه شدم که چرا زمان بندی اشتباه بود: در 2 سال و 3 ماهگی، کودک نوپا آنقدر خودآگاه است که در صورت درد، ادرار را متوقف کند. اما او به اندازه کافی بالغ نیست که بفهمد اگر اجازه دهد آنقدر آسیب نخواهد دید. به مدت سه روز، ادراری را که بیرون می‌آمد فشار می‌داد و یکی دو قطره که چکه می‌کرد باعث درد مداوم می‌شد. درام بود. من از چیزی که قرار بود بیاید می ترسیدم.

روز چهارم آرامش را به ارمغان آورد، بالاخره چیزهای کوچک و بزرگ به ترتیب نسبی رها شدند، کودک دیگر از توالت رفتن ترسی نداشت. برای دور دوم به این موضوع برگشتیم.در کمال تعجب، پسر کوچکم - کاملاً از اینکه به کجا می رویم و در آنجا چه چیزی در انتظارش است - با لبخند به دکتر سلام کرد.

عمل 30 ثانیه طول کشید و روزهای بعد بسیار راحت تر بود. نه در پوشک، بلکه فقط در گلدان، یا حتی بیشتر، در وان، کوچولو حاضر بود سوزش ادرار را رها کند.

خیلی ممنون

مجبور شدیم برای بار سوم به عقب برگردیم، اما دیگر عصبی نبود. همه می دانستیم که چرا می رویم و این پایان کار است. با نگاهی به گذشته، باید بگویم که ما در سه چیز خوش شانس بودیم: (به توصیه) ما را در دستان یک دکتر بسیار خوب قرار دادند، من دقیقاً می دانستم که چه چیزی را اجازه نمی دهم، دکتر و ایده های من تقریباً مطابقت داشتند. دردناک بود، اما اجتناب ناپذیر، نتیجه کاملا مثبت بود: سختی حل شد، کودک هیچ ضربه ماندگاری را متحمل نشد - ما از بزرگترین ترسم که نظافت عصرگاهی برای چندین سال به یک درام تبدیل شود، اجتناب کردیم، مانند بسیاری موارد، و به عنوان پاداش، او حتی در سن 2 و 1/4 سالگی، در اواسط زمستان، کوچولو را تمیز کرد.

توصیه شده: