«کتاب سرنوشت» کودک را می نویسیم

«کتاب سرنوشت» کودک را می نویسیم
«کتاب سرنوشت» کودک را می نویسیم
Anonim

رابطه والد-کودک اثراتی دارد که بلافاصله روی نهال قابل مشاهده نیست. از آنجایی که مادر و پدر اولین تماس در زندگی هستند، بازخورد آنها برای مدت طولانی روی کودک اثر می گذارد. این برای خیلی ها خبر خوبی است، زیرا به این معناست که اگر والدین چنین پیام هایی را (در گفتار و کردار) به کودک برسانند که او ارزشمند، قوی، دوست داشتنی است، حتی اگر با شکست یا ناامیدی مواجه شود، این با او خواهد بود..

اینطور نیست که همه چیزهای بد از چنین بچه هایی نشات می گیرد و آنها احساس درد نمی کنند، اما حتی وقتی با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند، این اعتقاد درونی که اساساً همه چیز با آنها خوب است به آنها استقامت و امنیت می دهد.

tk3s 13390008
tk3s 13390008

متاسفانه برعکس نیز صادق است: کسانی که به آنها گفته شده که بی ارزش، بی کفایت، دست و پا چلفتی هستند، تا زمانی که آگاهانه در برابر آن عمل نکنند و با پیام مقابله کنند، آن را حمل خواهند کرد، حتی اگر بازخورد دنیای بیرون باشد. مثبت تر است اگر در موقعیتی از هر ده بازخورد، 9 بازخورد مثبت باشد و یکی نگرش بد را تقویت کند، او 9 بازخورد را زیر سوال خواهد برد.

هر مکتب روانشناسی توضیح خاص خود را ایجاد کرده است، و با عبارات خاص خود توضیح می دهد که چگونه تجربیات دوران کودکی بعداً در موقعیتی تأثیر می گذارد که از نظر منطقی، هیچ تأثیری بر احساس و تفکر ما در یک لحظه معین نداشته باشد. زندگی بزرگسالان ما.

رویکردی که ما معتقدیم همه حامل یک به اصطلاح است کتاب سرنوشت، که اگر در برابر آن تلاش جدی نکنید، اعمال و احساسات شما را در طول زندگی کنترل می کند.بر این اساس، کتاب سرنوشت یک برنامه زندگی است که به ما می گوید موفق می شویم یا شکست می خوریم، سالم هستیم یا بیمار و حتی سناریویی برای مرگ ما دارد.

طرفداران این رویکرد نیز تأکید می کنند که شرایط بیرونی می تواند در این امر تأثیر بگذارد، مثلاً اگر فردی تصادف کند، بدیهی است که عمر طولانی در دفترچه سفارش او نوشته نشده است. قطعاً می توان در مورد اینکه برنامه زندگی که در دوران کودکی نوشته می شود تا چه حد ملموس است بحث کرد، با این حال، مسلم است که حتی خارج از قصد والدین، پیام هایی را به کودک پیشنهاد می کند که تقریباً به طور پاک نشدنی در شخصیت کودک نقش بسته است. اکثر روانشناسان نیز موافق هستند که هر چه این تجربه زودتر باشد، تأثیر آن قوی تر است. دلیل ساده این امر این است که تجربه قبلی بر شخصیت کمتر توسعه یافته و ظریف تأثیر می گذارد، بنابراین می تواند بیشتر را نابود کند یا حتی بسازد.

tk3s 12140009
tk3s 12140009

دانستن این ارتباطات برای والدین خوب است، زیرا همه تمایل دارند فقط به لحظه معین توجه کنند تا کودک را مطابق میل فعلی خود راهنمایی کنند.گاهی اوقات بیایید پشت ستایش، سرزنش یا اظهار نظری را که می تواند معنای عمیق تری داشته باشد، نگاه کنیم، زیرا این پیام نیز از بین می رود و اگر بارها گفته شود، تأثیر طولانی مدت بر زندگی شما می گذارد.

برای مثال، یک سری موقعیت‌های به ظاهر بی‌گناه را در نظر بگیرید که کودک می‌خواهد توجه کند، اما والدین می‌گویند، نه حالا، ما با پدرت صحبت می‌کنیم. الان نه، خیلی کار دارم. حالا نه، بگذار کمی استراحت کنم. کودک احساس می کند که وجود او اساساً یک بار است، حتی اگر این امر آگاهانه بیان نشود. یکی از پیام‌های کتاب سرنوشت این است: "وجود نداری!". اگر از اینجا به آن نگاه کنیم، ممکن است وقتی مادر یا پدری این را به فرزندشان می‌گویند، بلرزیم و بسیاری از حرکات تحقیرآمیز دیگر چندان بی‌گناه به نظر نمی‌رسند.

اما قبل از اینکه بترسیم، البته می توان انواع دیگری از پیام ها را در کتاب سرنوشت نیز نوشت. این پیام‌های آزادکننده مجوز نامیده می‌شوند و جملاتی مانند «تو می‌توانی خودت باشی» می‌گویند. "شما می توانید احساسات خود را زندگی کنید!".به عنوان والدین، ارزش این را دارد که به این فکر کنیم که اغلب چه جملاتی از دهان ما خارج می‌شود و آیا به کودک به اندازه کتاب سرنوشت اجازه می‌دهیم.

بیایید به موقعیت رایج بیندیشیم که والدین فقط مشکلات را ذکر می کنند، زیرا اگر همه چیز خوب پیش برود، طبیعی است، چیزی برای صحبت وجود ندارد. اگر نگوییم در نهال همه چیز با ارزشی را می یابیم، که می بینیم راه درستی است، شخصیت دوست داشتنی ای است، چگونه این مجوزها را می گیرد؟

احتمالا همه بزرگسالی را می شناسند که به نظر می رسد به سادگی نمی تواند به خود اجازه دهد شاد باشد، از خودش راضی باشد، احساس کند که زندگی و شخصیت خودش مرتب است. مهم نیست چه اتفاقی می افتد، یا از دیگران و شرایط شکایت می کنید یا خود را مقصر می دانید. برخی از مردم حتی به طرز ناخوشایندی می خندند و بر قدیمی بودن آنها تأکید می کنند.

مخترع کتاب ایده سرنوشت، اریک برن، این پدیده را خنده چوبه دار می نامد: او در مورد اینکه چقدر آشفته بود، دوباره چقدر دست و پا چلفتی بود، صحبت می کند و در حین انجام این کار می خندد.اگر این را ببینیم، می‌توانیم شک کنیم که آن شخص اعتقاد عمیقی دارد که بازنده به دنیا آمده است - حتی اگر اینطور به دنیا نیامده باشد، فقط به او این باور را داده‌اند که چنین است.

البته هیچ اشاره ای به تراژدی نیست، حتی اگر کسی شک کند که دقیقاً سرنوشتی رهایی بخش به او داده نشده است. برن می‌گوید که ما می‌توانیم در هر زمانی با توهمات خود روبرو شویم و زندگی مستقل‌تری بسازیم، که دیگر توسط کتاب سرنوشت هدایت نمی‌شود، بلکه بر اساس امکانات و خواسته‌های واقعی‌مان هدایت می‌شود.

کارولینا سیگلان، روانشناس

توصیه شده: