چطور ممکن است کودکی بدون توجه از گرسنگی بمیرد؟

فهرست مطالب:

چطور ممکن است کودکی بدون توجه از گرسنگی بمیرد؟
چطور ممکن است کودکی بدون توجه از گرسنگی بمیرد؟
Anonim

یک کودک یک و نیم ساله در آگاردون از گرسنگی جان باخت. این که از خوردن سبک باشد یا نه، مهم نیست. به نوبه خود، می‌توانم به این اضافه کنم که هنوز به این فکر نکرده‌ام که چه شکنجه‌ای بی‌رحمانه برای والدین می‌تواند باشد، زیرا کتک زدن او تا زمانی که حرکت کند خیلی راحت به نظر می‌رسد.

اما در واقع، اصلاً چگونه چنین موردی ممکن است رخ دهد؟ چگونه است که یک کودک چهار و نیم کیلو وزن دارد و در یک و نیم سالگی از گرسنگی می میرد، کودکی که در شش ماهگی شش کیلو وزن دارد و حداقل باید 10-11 کیلو باشد. اگر او یک فیلیگر است.

در سیستم حفره هایی وجود دارد و به نظر می رسد حداقل یک مورد از این قبیل هر چند سال یکبار از بین می رود. در سال 2007، یک کودک به سختی زنده ماند و پدرش از آن زمان تحت درمان اجباری پزشکی قرار گرفته است.

1. دایه

در چنین حالتی، اولین فکر همه، پرستار بچه است. این منطقی است، با این تفاوت که بسیاری از ما حتی نمی دانیم، مراقبت از پرستار را می توان به صورت کتبی لغو کرد. اگر این اتفاق بیفتد، قیم دیگر نقشی در پرونده نخواهد داشت. در چنین مواردی، بر اساس فرمان مربوطه 2004 ESzCsM، پرستار باید به خدمات رفاهی کودک و پزشک خانواده اطلاع دهد که این اتفاق افتاده است.

tk3s mon154007
tk3s mon154007

این حکم به این صورت است: «وظیفه پرستار این است که: (…) در صورت امتناع نماینده قانونی از استفاده از پرستاری محل، مراتب را کتباً به سازمان بهزیستی کودک و پزشک خانواده اطلاع دهد. ملاقات با خانواده)، یا شروع دادرسی رسمی برای کودک آزاری، در صورت بی توجهی جدی، رفتارهای خطرناک خود به خود کودک یا سایر دلایل خطرناک جدی (…)"

به گفته مادران آگاردی، در سال های اخیر چندین بار تغییر قیم به دلایل مختلف صورت گرفته است، اما آنها همچنین می گویند که هر سه متولی که با آنها در تماس بوده اند کار خود را با وجدان انجام می دهند.

بر اساس اظهارات تا حدی متناقض، مشخص نیست که وضعیت این خانواده چگونه بوده است، آیا آنها واقعاً از مراقبت ماما خودداری کرده اند یا خیر. قیم منطقه یک بار به خانواده دسترسی پیدا کرد، اما نه بعد از آن، مطمئناً. بر اساس برخی اظهارات، سازمان حمایت از کودکان بارها این موضوع را به سازمان بهزیستی گزارش کرده و بر اساس گزارش های مطبوعاتی، پلیس مدارک این موضوع را ضبط کرده است. با این حال، طبق گزارش این شاخص، این امر واضح نیست.

2. پزشک اطفال

دفاع دوم اصولاً پزشک اطفال است که باید حداقل در طول واکسیناسیون اجباری و بررسی وضعیت کودک را ببیند و معاینه کند. اما متأسفانه، این را می توان به چندین روش نیز بازی کرد.

یکی از موارد این است که والدین به سادگی اسناد مربوط به مراقبت های پزشکی را جعل می کنند. از آنجایی که پزشک اطفال خانواده در آگارد در اصل اهل پست بود، این امر لزوماً آشکار نخواهد شد حتی اگر پرستار علاوه بر جعل هوشمندانه، مدارک کودک را ببیند.اگر پرستار بچه ندارید، دو برابر شانس شما نیست.

یکی دیگر از روش‌های شناخته شده در خانواده‌های بسیار ضد واکسیناسیون، به‌عنوان مثال، جستجوی پزشکی است که در ازای دریافت غرامت مالی، اطلاعات لازم را در دفترچه واکسیناسیون کودک مهر کند.

اصولاً معاینات وضعیت در سنین 1-3-6 ماهگی در یک سالگی اجباری است و پس از آن سالیانه در نوبت بهداشتی باید ذکر شود که همه آنها جزء عمومی هستند. معاینه پزشکی که طبق مقررات باید توسط متخصص اطفال انجام شود.

در مورد فعلی، هنوز مشخص نیست که آیا کودک واقعاً پزشک داشته است یا اینکه فقط جعلی بوده است. اگر وجود داشت، این سوال مطرح می شود که آیا کودک واکسن اجباری 15 ماهه MMR را دریافت کرده است؟ زیرا می توان تصور کرد که کودک در معاینات یک ساله کاملاً خوب بوده است، اما از آخرین واکسیناسیون تا مرگ او فقط 3 ماه می گذرد. البته یک فرد بالغ می تواند به راحتی در عرض سه ماه از گرسنگی بمیرد چه برسد به یک کودک.این فرض وجود دارد که خانواده فقط به کودک شیر مادر می‌داد، اگر اینطور بود، رشد کودک از ماه‌های قبل کمتر از حد ایده‌آل بود و بعد از شش ماهگی، دیگر فقط شیر مادر کافی نیست.

3. خدمات رفاهی کودک

همانطور که مشخص شد، در صورت انصراف خانواده از سرپرست، پرونده به اداره بهزیستی کودک (عامیانه: سرپرستی) ارجاع می شود. برخلاف پرستار و متخصص اطفال، اصولاً نمی توان از بازرسی خدمات رفاهی کودک خودداری کرد، آنها باید پذیرش شوند.

اما طبق گزارش های مطبوعاتی، اداره صلاحیت دار سرپرستی اعلام کرد که پرونده این کودک گرسنه را دریافت نکرده است. همچنین یک بار به آنجا رسید، زیرا آنها کتباً از والدین خواستند که فرزند خود را در خانه ثبت نام کنند. اما بعداً طبق اطلاعات فعلی آنها نقشی نداشتند.

از آنجایی که سازمان حمایت از زنان و حمایت از کودکان در بیانیه های مطبوعاتی مختلف موارد متناقضی را بیان می کند، فعلاً نمی توان به وضوح در این مورد مشاهده کرد.

4. تعصبات و نبود آنها

tk3s mon119012
tk3s mon119012

این واقعیت که خانواده در شرایط منظم و در وضعیت مالی خوب زندگی می کردند تقریباً در هر گزارش خبری نقش داشت. در چنین مواقعی نمی توانم از این فکر خلاص شوم که نوعی تعصب معکوس در کار است. حامی ما می تواند در مورد واکنش مردم به این واقعیت که یک خانواده کولی سومین فرزند خود را به خانه یک اتاقه خود می آورند، چیزهای زیادی را بیان کند. در چنین مواقعی همه نگران هستند، همه انتظار دارند همه چیز به خوبی کنترل شود. این سوال به طور مرتب مطرح می شود که چرا اصلاً در چنین شرایطی کودک به خانه فرستاده می شود.

با این حال، وقتی خانواده سفیدپوست مرفه در خانه خوب خود زندگی می کنند، به نظر می رسد خوب است که نه پرستار بچه، نه پزشک اطفال یا هیچ چیز وجود ندارد.

اینگونه مطالب برای متخصصان که به تشخیص سوء استفاده و بی توجهی کمک می کند، در مورد آن می نویسد:

"کودک آزاری در همه اقشار اجتماعی اتفاق می افتد، اما عوامل خطر خانوادگی و فردی وجود دارد که توجه بیشتر را ایجاب می کند. در مورد خانواده هایی با موقعیت اجتماعی بالاتر، لزوماً سوء استفاده کمتر نیست، سوء استفاده، افشای و حمایت از این خانواده ها به دلیل آگاهی بهتر و دفاع از منافع خود، کمتر به آنها بدگمان می شوند، شاید به دلیل موقعیت اجتماعی والدین، آنها از انجام تعهدات گزارش دهی خود بیشتر می ترسند."

5. محیط

کودک گرسنه با چهار بزرگسال، والدینش و یک جفت پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می کرد. بر اساس گزارش‌ها، باغبانی در ساختمان کناری خانه زندگی می‌کرد که او نیز گفته بود که کودک تمام مدت در اتاق حبس بوده است. احتمالاً اقوام دارند. همسایه هایشان که روزنامه ها از آنها شنیدند باغبان چه گفته است. آنها فقط دوست هستند. همکارانشان. و در میان بسیاری از مردم، حتی یک نفر نیست که متوجه شود چیزی اشتباه است.اینکه بچه لاغر است. یا اینکه هرگز از خانه بیرون نمی روند. این که برنامه ترتیب نمی دهند. که عکس او را نشان نمی دهند. وحشتناک نیست؟

اگر مشکوک شدیم چه کنیم؟

شما موارد بی شماری را می شنوید که شخصی شک کند که همه چیز در یک خانواده درست نیست. کودک همیشه پر از جراحات عجیب است، یا از آپارتمان دعوا، دعوا، گریه، جیغ می آید. این موقعیت‌های بسیار سختی است، زیرا حالا بیایید جلوی زن همسایه بایستیم تا بگوید آیا واقعاً عصرها ژوزیکا کوچک را کتک می‌زد؟

اگر فقط مشکوک هستیم که چیزی درست نیست، پس باید به پرستار صلاحیتدار منطقه ای که معمولاً تا ۶ سالگی از کودک مراقبت می کند و (معمولاً) وارد آپارتمان می شود، بگوییم. در این گونه موارد، قیم نیز به بررسی وضعیت می پردازد و در صورت مشکوک بودن، پرونده را به اداره رفاه کودکان و یا در موارد جدی تر به پلیس منتقل می کند. اگر پرستار از خانواده مورد نظر مراقبت نمی کند، ارزش دارد با یکی از آنها ادامه دهید:

اگر نسبتاً از کسب و کار خود مطمئن هستیم، می‌توانیم فوراً به خدمات رفاهی کودکان در منطقه اطلاع دهیم.

و اگر وضعیت کاملاً روشن و تهدید کننده زندگی برای کودک است، باید بلافاصله با پلیس تماس بگیرید.

توصیه شده: