از کودک برای چه استفاده کنیم؟

از کودک برای چه استفاده کنیم؟
از کودک برای چه استفاده کنیم؟
Anonim

مطمئنم الان خیلی‌ها خرخر می‌کنند که این چه جور چیزی است، ما از کودک برای هیچ چیز استفاده نمی‌کنیم. از سوی دیگر، روانشناس این هفته می نویسد که ما به دلایل مختلف، شاید ناگفته یا ناگفته می توانیم بچه دار شویم و انگیزه هایی وجود دارد که در درازمدت بیشتر از اینکه فایده داشته باشد، ضرر دارد. به همین دلیل است که ارزش دارد هر از گاهی خودمان را روشن کنیم: واقعاً از فرزندانمان چه انتظاری داریم.

وقتی فردی صاحب فرزند می شود، دلایل آگاهانه و ناخودآگاه زیادی پشت این تصمیم وجود دارد. در واقع، اکثر مردم نمی توانند به این سوال که چرا بچه می خواهند، یا شاید فقط "این دستور زندگی است" یا "چرا نباید: همه افراد سالم بچه می خواهند؟" پاسخی فوری بدهند، اینطور نیست؟البته، لازم نیست که پاسخی مفصل و سریع باشد. با این حال، بسیار خوش شانس است که گاهی اوقات خواسته ها و انگیزه های خود را بررسی می کنیم تا ببینیم آیا از نهال برای چیزی استفاده نمی کنیم که بیشتر به علایق ما مربوط می شود تا نیازهای او.

166827255
166827255

این در مورد آزار و اذیت یا کودک آزاری نیست، بلکه درباره این واقعیت است که حتی والدین عادی و دوست داشتنی نیز انگیزه های پنهانی در مورد فرزندان خود دارند. خوب است، تنها نکته مهم این است که آیا این خواسته ها و نیات پنهان به تربیت کودک کمک می کند یا آنها را انعطاف ناپذیر می کند.

به عنوان مثال، این یک تمایل قابل درک است که ادامه زندگی خود را داشته باشیم، کسی به دنیا بیاید که از ما زنده بماند و ممکن است فرزندانی نیز داشته باشد و غیره. بنابراین، اگر این زنجیر پاره نشود، از برخی جهات ما بخشی از یک داستان بی پایان هستیم و از این منظر، مرگ دیگر چندان ترسناک نیست.مرگ فرزند خود بسیار دردناک است، از جمله، زیرا فرد تجربه می کند که به نوعی مرده است، حتی اگر مجبور باشد روزهای خود را ادامه دهد.

همچنین دلیل خوبی برای داشتن فرزندانی است که می خواهید به آنها بدهید، احساس می کنید کافی نیست که زندگی شما فقط حول خوشبختی خودتان بچرخد. البته این نیاز را می‌توان از راه‌های دیگری نیز ارضا کرد، مثلاً اگر کمک فداکارانه به دیگران بخشی از زندگی شود، اما در تربیت فرزندان، احساس خوب صرف انرژی و زمان بدون متقابل برای چیزی که فراتر از شخصی است را تجربه می‌کند. علایق.

با این حال، اهداف خطرناکی نیز وجود دارد. نمونه آن زمانی است که شخصی برای اینکه تنها نباشد صاحب فرزند می شود. کمتر اتفاق می افتد که جذابیت کودک دقیقاً وابسته بودن او به والدین باشد، برای مدتی او تمام دنیا را برای او معنا می کند. در این رابطه باید این سوال را بپرسیم که وقتی افراد دیگر نیز مهم شوند چه اتفاقی می‌افتد، این مادر یا پدر چگونه می‌توانند وقتی نظر دوست و سپس شریک زندگی او بیشتر از نظر او باشد کنار می‌آید؟ چه زمانی خودنمایی با والدین لذت‌بخش‌تر است، زیرا کودک نمی‌خواهد آنها فکر کنند که هنوز روی دامن مادرش نشسته است؟ چنین والدینی به طور ناخودآگاه آرزوی استقلال کودک را مهار می کند و این می تواند آسیب های زیادی به او وارد کند.

شاید حتی یک نیت رایج تر این باشد که کودک حفظ رابطه و ازدواج را حفظ کند. در واقع، یک کودک معمولی شادی زیادی را برای یک رابطه کاری به ارمغان می آورد، اما یک رابطه ناکارآمد را از بین می برد. البته، در واقع این کودک نیست که آن را از هم جدا می‌کند، اما رابطه نمی‌تواند مشکلات و درگیری‌های لازم را که به همراه دارد، کنترل کند. من هرگز از رابطه ای نشنیده ام که واقعاً توسط کودک نجات یافته باشد، یا اگر چنین به نظر می رسد، حداکثر برای مدتی از جدایی جلوگیری کرده است. به طرز متناقضی، اگر به آنها نیازی نداشته باشید، داشتن فرزندان واقعاً بی خطر است، حداقل از نظر اداره رابطه.

مطمئناً بسیاری از افراد والدینی را می شناسند که انتظار دارند فرزندشان آرزوی برآورده نشده ای را برآورده کند. این که ورزشکار دارنده مدال نقره از کودک انتظار طلا را داشته باشد لزوما آنقدر دیدنی نیست. کسانی هستند که در افکارشان از شادی خود دست می کشند، زیرا همین که نهال شاد باشد برایشان کافی است. خواستن فرزندی شاد هدف خوبی است، اما اگر کسی بخواهد کودک را به جای خودش خوشحال کند، ناگزیر در انتظاراتش بیان می شود که نتیجه معکوس آن چیزی است که والدین در ابتدا قصد داشتند.

167108318
167108318

بالاخره، همه چیزهایی را در مورد آنچه برای یک زندگی شاد لازم است تصور می کنند، خواه یک رابطه، موفقیت حرفه ای، مسافرت، پول، ورزش، و ما می توانیم موارد دیگر را فهرست کنیم. اگر والدین ببینند که کودک به سمتی می رود که طبق اعتقاد او به زندگی شادی منجر نمی شود، ناامید و عصبانی می شود و به وضوح نمی بیند که آیا کودک واقعاً به کمک نیاز دارد یا خیر، می توانید دخالت کنید.. ناگفته نماند که مادر و پدر در صورتی می توانند به بهترین وجه در شادی کودک سهیم باشند که خودش در پوست خودش احساس راحتی کند. این چقدر باید بدهی.

در مقایسه با موارد فوق، حداقل به همان اندازه رایج است که اقدامات والدین بر اساس آنچه دیگران درباره او به عنوان پدر یا مادر فکر می کنند هدایت می شود. اگر کودک "خوب انجام دهد"، او را تحسین می کنند، اگر کودک دست و پا چلفتی، بی ادب، به اندازه کافی باهوش نیست، به اندازه کافی زیبا نیست - به کی اهمیت می دهد - گواهی صادر می کنند.اگرچه نمی توان انکار کرد که حقیقتی در این مورد وجود دارد، اما این گواهی واقعاً متولد شده است، اما هنوز جای خوشبختی است که قضاوت ارزشی دنیای بیرون در هنگام تصمیم گیری در مورد کودک در مقابل چشمانش شناور نیست. اگر مثلاً فرزندتان را وادار به سلام كردن كنيد تا بزرگترها تحت تاثير ادب كودك قرار بگيرند، اعتبارش تضعيف مي شود، در حالي كه خودش فكر مي كند چندان مهم نيست و به هر حال در كودكي از سلام كردن متنفر بوده است. در چنین مواردی، به جای اینکه دیگران فکر اشتباه کنند را تحمل کنید و با تمجید از خود به خاطر انتخاب اصالت به جای مطابقت، به خود پاداش دهید.

اگر کسی می‌پرسد انگیزه‌های پنهانش چیست، باید از موقعیت‌هایی شروع کنند که احساسات شدیدی را در او برمی‌انگیزد، مثلاً از موقعیت‌هایی که واقعاً او را آزار می‌دهند. سپس از خود بپرسید که در واقع چه چیزی باعث این تنش، غم و اندوه یا احساس دیگری می شود. به این ترتیب، اگر با خودتان روراست باشید، می توانید دلایل زیربنایی پشت واکنش های خود را کشف کنید.

کارولینا سیگلان، روانشناس

توصیه شده: