چه چیز خوبی در مورد این واقعیت وجود دارد که برای آخرین شب تور تیسای ما فقط برندی باقی مانده است؟ خوب، زیرا ما توانستیم آزمایش کنیم که یک نوع الکل واقعاً به اندازه چندین نوع آن باعث خماری شما نمی شود. ما حتی با عبوس از خواب بیدار نشدیم، با اینکه خورشید قبلاً ما را در ساعت هفت از چادر زده بود، که در چادر خوابیده بودیم، درست است؟ پس از غوطه ور شدن سریع در آب سرد و آفتاب گرفتن با تردید، دوباره چادرهای خود را که با عجله برپا کرده بودیم، برچیدیم، دوچرخه هایمان را پریدیم و به مرکز خرید رفتیم که بازاری بود و تازه تعطیل شده بود.
سپس با آخرین سکه های خود خرید کردیم و غذایی را که درست در مقابل فروشگاه خوردیم خوردیم، سپس با انرژی دوباره به قبرستان جن زده ترین شهر جهان (Szatmárcsek)، جایی که همه ساکنان سابق در آن زندگی می کردند، نگاه کردیم. یک ازدواج شاد و عاشقانه تا زمانی که مردند.
و بعد چه اتفاقی افتاد؟ خوب، از زمانی که مجبور شدیم به خانه بیایم، زیاد نیست. درسی از این چیست؟ با دوستان یا همکاران خود به پیاده روی بروید، مطمئناً در تیزا ناامید نخواهید شد. و چقدر خوب است که به یک تور آبی بروید!
ما کی هستیم:
بخشی از تحریریه Dívány که از آب، آفتاب، براندی و غروب آفتاب لذت بردند.
Margó – روزنامهنگار مد همیشه مد روز، که میتواند با چکمههای صورتی و شورت کاملاً پوشیده چوب خرد کند، و دیگر از بلوز سفیدی که او بر تن میپوشد تعجب نمیکنیم. روز سوم کاملا اتو می شود و البته لوازم جانبی را نیز به درستی ترکیب می کند. با وجود این، او به هیچ وجه اهل غر زدن نیست، می تواند به خوبی از عهده آزمایش ها برآید، هیستریک نمی شود، و می تواند به سرعت چادر برپا کند.
Zsuzsa - از زمانی که این کشور به حوضه آبریز بوداپست نقل مکان کرد، او از حیوانات نگهداری می کرد و در هر صورت، او برای پایان دادن به آن تلاش می کرد. سوسیالیسم به عنوان پیشگام آب او کمی دهان بزرگی دارد و علاوه بر این، مدیریت ناسپاسانه پول به او سپرده شد که نتیجه آن این بود که دائماً اطرافیانش را گرسنه نگه دارد. او در نهایت یک بره را نکشته بود، خوشبختانه.
Isti - عکاس طبیعت مطمئناً بسیار خوشحال بود که به جای افراد مشهور، مهمانی ها و افراد خوب، می توانست از نیلوفرهای آبی و طلوع خورشید و بسیاری از همکاران در حال خوردن کنسروها عکس بگیرد.. او به سرعت قایقرانی را ترک می کرد و فقط گاهی اوقات عصبانی می شد که همه چیز خوب پیش نمی رفت.
Bence - مشاور، که متعادلترین عضو تحریریه ما نیز هست، فقط گاهی اوقات به ما سر میزند زیرا اساساً در خارج از کشور زندگی میکند، و این نشان میدهد.او نگران هیچ چیز نبود، از تعطیلاتش لذت می برد، خاطراتش را می نوشت، گاهی برای دویدن می رفت و سپس با کلوچه های تازه پخته شده به خانه می آمد. ما آن را برای قایقرانان توصیه نمی کنیم، اما برای یک میانجی عالی است.
Eszter - سلبریتی تقریباً بسیار انتقادی به لطف گذشته قایقرانی خود آب را می شناسد، اما او فقط می تواند هنگام کشتی سواری هدایت کند، که همسفرانش کمتر از آن خوشحال بودند - پس از آن معلوم شد که آنها فقط می توانند سفر دریایی داشته باشند. حداقل او سابقه فیلم دارد، بنابراین وقتی دوربینی را میبیند، به آن نگاه میکند و میتواند جملات پیچیدهای بسازد، اگرچه گاهی اوقات به شدت از چیزها انتقاد میکرد.
Szabolcs - این نوازنده گیاهخوار ۲۲ سال است که گوشت نخورده است، با این حال او شجاعانه رژیم غذایی را آغاز کرده است که در امتداد خط تریپ نمک حرکت می کند. او به هیچ چیز زحمت نمی داد و از آنجایی که سازدهنی تانگو خود را در خانه رها کرد، به زودی مشخص شد که او فقط می تواند گیتار سردبیری که به طور ناگهانی تنظیم شده بود را بر اساس نت موسیقی بنوازد.اما حداقل او در قایقرانی خوب بود (اگر با او در قایق نبوده اید این را بنویسید) و تقریباً مانند ساکنان محلی ما را با آداب و رسوم محلی تنظیم کرد.
Gábor - و در نهایت، خواه ناخواه مقاله اصلی اینجاست. اگرچه به اعتراف خودش فقط یک ساعت در عمرش پارو زد، اما با استعدادترین سکاندار بود. فقط وقتی متوجه شد که چادر تحریریه ای که برایش در نظر گرفته ایم سوراخ دارد، شروع به جیغ زدن کرد، بنابراین مجبور شد جای جدیدی پیدا کند. اما او گفت که گاهی از این تور لذت می برد.