"چگونه می توانم جلوی خودم را بگیرم که خودم را تا حد مرگ بخورم؟"

فهرست مطالب:

"چگونه می توانم جلوی خودم را بگیرم که خودم را تا حد مرگ بخورم؟"
"چگونه می توانم جلوی خودم را بگیرم که خودم را تا حد مرگ بخورم؟"
Anonim

ما اغلب نسبت به افراد دارای اضافه وزن تعصب داریم. ما تمایل داریم آنها را ضعیف، تنبل، بی نیاز بدانیم و معتقدیم که کیلوهای اضافی صرفاً به این دلیل است که آنها به خود توجهی ندارند، به بدن خود علاقه ندارند و به اندازه کافی در مورد چگونگی زندگی نمی دانند. یک زندگی سالم. ما تمایل داریم باور کنیم که فقط ویژگی های منفی قابل مشاهده و ملموس آنها مسئول سرنوشت آنها هستند. با این حال، ما در این مورد اشتباه می کنیم. خواننده ما (بگذارید او را آنا بنامیم) سالهاست که با اضافه وزن خود دست و پنجه نرم می کند و دقیقاً می داند که باید چه کار کند، اما نمی تواند این کار را انجام دهد.

شاتر استوک 33610675
شاتر استوک 33610675

می توانم در عرض چند ماه 20 کیلو کم و اضافه کنم

«سلام، من به یک راه نجات در قالب چند نکته خوب نیاز دارم، زیرا آنچه هر روز تجربه می کنم و احساس درماندگی ناامید کننده است. هفته گذشته ترازو من به 100 کیلوگرم رسید و من با 44 سالگی و 163 سانتی متر احساس می کنم تقریباً به پایان جهان رسیده است. من با سخت کوشی و سال ها رژیم غذایی به این اضافه وزن تقریباً نیم قد رسیدم! و من شوخی نمی کنم. من می توانم در عرض چند ماه 20 کیلو کم و اضافه کنم، در 5 سال گذشته بین 60 تا 90 کیلوگرم در نوسان بوده ام، اکنون فقط روی این تمرکز کرده ام که به نوعی زیر 100 بمانم، اما موفق نشده ام.

من آن زن معمولی نیستم که چون نمی داند چه چیزی باید و نباید بخورد وزن اضافه نمی کند… من نزدیک به بیست سال تجربه در زمینه تغذیه و کاهش وزن دارم. جرأت می کنم بگویم که من کم کم در حال تبدیل شدن به یک متخصص در چگونگی کاهش وزن موفق و سالم هستم و این دانش را بارها با کاهش 20-25 کیلوگرم ثابت کرده ام.

مشکل من این نیست که چه کاری و چگونه باید انجام شود. مشکل من این است که اغلب نمی توانم کاری را که می دانم درست است انجام دهم. من نوعی اعتیاد به غذا پیدا کرده ام - در موقعیت های استرس زا عاطفی خاصی، دچار حملات پرخوری می شوم، و بی خیال غذاهایی را در دهانم می ریزم که به نوعی به شکلی تحریف شده آرامش بخش هستند، اما در مقادیری که مرا بیمار می کنند.

احساس می کنم نوعی "گرسنگی" مقاومت ناپذیر که غذا آن را برطرف نمی کند زیرا گرسنگی واقعی نیست، و ناامیدانه غذا می خورم تا این احساس از بین برود، اما از بین نمی رود، فقط خودم را مریض می بینم. و در عین حال آنقدر پر هستم که تقریباً قادر به حرکت نیستم و سپس می ایستم. پس از آن، احساس پشیمانی وحشتناکی می کنم و عهد می کنم که دیگر هرگز… که تا "وضعیت" بعدی ادامه دارد. متأسفانه، اخیراً استرس زیادی در زندگی من وجود داشته است، و هر چقدر هم که قول بدهم، وقتی آن تنش یا احساس غرق شدن اتفاق می افتد، افکار در سرم تغییر می کنند و در حالت عادی من نمی دانم که من نباید، در این حالت واقعاً مهم نیست که من چه می دانم، صرفاً خود شرایط بر تصمیم منطقی من غلبه می کند.بنابراین یک یا دو بار در هفته، تمام کارهایی را که برای حل مشکل وزن انجام می‌دهم خراب می‌کنم.

گاهی احساس می کنم کاملاً ناامید می شوم، زیرا نمی دانم چگونه با این موضوع کنار بیایم، چگونه جلوی این واکنش ها را بگیرم که این گونه به من ضربه نزنند، یا چگونه در برابر آنها مقاومت کنم - ممکن است بگوییم این موضوع اراده است، اما نه ، زیرا مشکل این است که حتی به ذهنم نمی رسد که دارم اشتباه می کنم. احساس می کنم اتوماتیسم در حال وقوع است. شما می توانید در مورد قدرت اراده صحبت کنید زمانی که می دانید نباید انجام دهید، اما به هر حال این کار را انجام می دهید و سعی می کنید جلوی خود را در این روند بگیرید. ذهنم مثل یک غلتک جاده به سمتم می رود، در این حالت ها انگار حتی آنجا نیستم - فقط بعد از آن با این واقعیت روبرو می شوم که دوباره این کار را کردم.

آیا فقط من هستم یا افرادی مثل من هستند که نمی توانند وزن کم کنند و زیبا باشند زیرا "باید" اجباراً غذا بخورند؟ و برای آن چه می توان کرد؟ چگونه می توانید در طول سال ها از خوردن خود تا حد مرگ جلوگیری کنید؟ از اینکه 100 کیلو وزن دارم خجالت می کشم، همچنین می خواهم فردی لاغر، ورزشکار، دوست داشتنی باشم.اگر راه حلی برای این موضوع وجود دارد، لطفا راهنمایی کنید!"

اختلال پرخوری ضعف اراده نیست

از نامه آنا مشخص است: برای او فقط اضافه وزن نیست، پرخوری می کند، بلکه در فواصل زمانی معینی دچار حملات غیرقابل کنترل پرخوری می شود، رژیم غذایی سخت می گیرد. که او سپس می شکند، و این بر عزت نفس او، در مورد تصویری که از خودش شکل گرفته است، تأثیر می گذارد. او برای کنترل بدنش وقت و انرژی صرف می کند، اما ناگهان کنترل از دستش خارج می شود، شروع به پرخوری می کند و سپس سریعتر و بیشتر از حد معمول غذا می خورد و همچنین چیزهایی را که نباید می خورد تا زمانی که کاملا پر است سپس احساس سیری ناخوشایند، شرم و گناه می آید. بر این اساس به نظر می رسد آنا از اختلال پرخوری رنج می برد که یک دسته تشخیصی شناخته شده و مورد استفاده در کارهای بین المللی روانشناسی و روانپزشکی، زیرگونه اختلالات خوردن است.

همانطور که آنا در نامه خود توصیف می کند، مانند یک اعتیاد است.غذا بر افکار فرد تسلط دارد (حتی زمانی که او می خواهد غذا بخورد، حتی زمانی که رژیم دارد و حتی زمانی که احساس گناه او را آزار می دهد)، رفتار او را هدایت می کند، احساسات او را نسبت به خود و دیگران تعیین می کند: تمام زندگی او را درگیر می کند. وقتی فردی پرخوری می کند، هوشیاری او کار نمی کند، کنترل خاموش می شود و فقط میل و ولع رفتار او را کنترل می کند. آرزو دارد از چیزی خلاص شود، بدی را سرکوب کند، چیز خوبی را به جای خودش بیاورد، بهتر باشد. و در طول دوره های پرخوری، احتمالاً احساس بهتری دارید، عواقب ناخوشایند فقط بعد از مسابقه شما را پر می کند.

شاتراستاک 231309964
شاتراستاک 231309964

این نامه نشان می دهد که آنا نه تنها از اعتیاد آگاه است، بلکه سعی دارد با پرخوری احساسات منفی خود را سرکوب کند. بنابراین برای مقابله با مشکلاتی که در زندگی پیش می آید از غذا و خوردن استفاده می کند. همه ما تمایل داریم به روشی مشابه به مشکلاتی که در زندگی ما ایجاد می شود واکنش نشان دهیم، همه ما راه هایی برای مقابله با آن ایجاد کرده ایم.ریشه‌های این امر عمیق است، اما هر چه بیشتر آنها را به کار می‌گیریم، بیشتر به عادت تبدیل می‌شوند، در شخصیت و زندگی یک فرد ادغام می‌شوند و رهایی از آنها دشوارتر می‌شود. در مورد فردی که از اختلال پرخوری رنج می‌برد، در این بین، حتی رژیم‌های غذایی مداوم و ناکامی‌های تجربه شده در آن، هم جسم و هم روح را شکنجه می‌دهد و به تداوم احساس تردید، تنهایی و اضطراب کمک می‌کند.. و این احساسات فقط فرد را از عزیزانش و محیط اطرافش منزوی می کند و او را تشویق می کند که به تنهایی شرایط خود را حل کند و به تنهایی با پرخوری ها مبارزه کند. لعنتی سخت است.

چطور ممکن است اصلاً خراب باشد؟ دکتر لیزا لوکاچ، نویسنده کتاب از تخت تا میز… - اختلالات خوردن و مشکلات رابطه، در وب سایت خود به این سوال پاسخ می دهد: «این یکی از رایج ترین سؤالاتی است که من از طریق ایمیل دریافت می کنم. در چنین مواردی، همیشه این سوال در ذهن من ایجاد می شود: آیا سوال کننده به طور جدی فکر می کند که دستور العمل های مطمئنی برای جلوگیری از پرخوری وجود دارد؟ بیایید با این واقعیت شروع کنیم که اصل اثربخشی توصیه های سبک نسخه شناسی به دلیل تنوع انسانی در روانشناسی قابل تردید است.نکته دیگر این است که پرخوری خود یک پدیده پیچیده است. می تواند علت بیولوژیکی یا روانی داشته باشد و حتی الگوهای اجتماعی و عادات بد هم می توانند در تعامل با یکدیگر که در «آشپزخانه» شخصیت ایجاد می شود، در آن نقش داشته باشند. بنابراین این تقریباً است. مثل زمانی که یک مخلوط کن دارید و مواد را داخل آن می ریزید، هم می زنید و مخلوط آماده است. و در پایان، آنها فقط از شما نمی پرسند: "و این چه چیزی است؟" اما من همچنین می خواهم که "پس اکنون این را انتخاب کنید!" قبل از اینکه کسی اشتباه کند، پرخوری می تواند برطرف شود. در واقع، طبق تجربه من، زودتر از آن چیزی است که شخص مربوطه فکر می کند. چند بار شنیده‌ام که «نمی‌توانم تصور کنم که یک بشقاب کیک کامل، فقط یک تکه نخوردم» - و سپس هنوز موفق می‌شوم. راز این است که به طور هدفمند به دنبال "مواد تشکیل دهنده" بگردید. اما این یک فرآیند کاملا فردی است! حال شخص (چقدر «قوی»، انعطاف پذیر، باهوش)، گذشته او (چه الگوها و تجربیاتی دارد، چقدر شخصیتش انعطاف پذیر است) و آینده او (در اینجا اکنون درک می کنیم: انگیزه، توانایی او برای تغییر) همه تحت تأثیر قرار می گیرند.توصیه اصلی من، و شاید تنها توصیه ای که شخصاً می توانم در مورد پرخوری ارائه کنم، این است که شما نمی خواهید بر آن غلبه کنید، بلکه آن را درک کنید، آن را درک کنید!»

آن را رمزگشایی کنید، اما باید به آن کمک کنید. نه تنها از نظر سلامت روان، بلکه از نظر جسمی نیز. ما به خوبی می دانیم که اضافه وزن کیفیت زندگی و زندگی ما را تهدید می کند، زیرا مستعد ابتلا به بسیاری از بیماری ها از دیابت گرفته تا فشار خون بالا و مشکلات قلبی و کلیوی است. اما آنا چه کاری می تواند برای خودش انجام دهد؟

پاسخ روانشناس:درمان به جای خودشکنجه

آنا عزیز!

هر قدر هم که دوست دارم، نمی توانم نصیحتی به شما ارائه کنم که زندگی شما را از دور، ناشناخته آسان کند. فقط یک چیز می توانم بگویم: به یک متخصص مراجعه کنید. مشکل شما سخت و جدی است. از نامه او معلوم نیست که پشت پرخوری و اضافه وزن او چیست. ممکن است این فقط یک علامت باشد، نوعی خوددرمانی، واکنشی به مشکل عمیق دیگری که به بهترین وجه با کمک یک متخصص قابل حل است.

از نامه اش معلوم است که حواسش به اوست، دنبال رفتارش می گردد و توضیح می دهد. او متوجه می شود که نوعی اعتیاد به خوردن پیدا کرده است، متوجه می شود که با پرخوری به موقعیت های استرس زا و احساسات منفی واکنش نشان می دهد. شما توانایی انعکاس خود را دارید، برای خودشناسی تلاش می کنید و این خوب است. خیلی خوب. این بدان معناست که شما توانایی غلبه بر مشکل خود را دارید، اما برای انجام این کار به کمک نیاز دارید. اغلب اوقات ما عمیق ترین علل، مشکلات واقعی را به تنهایی پیدا نمی کنیم، ما نسبت به آن کور هستیم.

ارزش دارد به متخصصی مراجعه کنید که واقعاً اختلالات خوردن را درک کند، تجربه حرفه ای و گذشته در این زمینه داشته باشد. به یک روانشناس معمولی بسنده نکنید که اختلالات خوردن را در میان ده ها مشکلی که او می داند قابل درمان می داند. این رشته از نظر حرفه ای سخت است. یکی از معلمان روانشناس بالینی من که به عنوان روان درمانگر کار می کند (که حداقل 15 سال آموزش روانشناسی دارد و چندین دهه تجربه حرفه ای دارد) به من گفت که او معمولاً مراجعین مبتلا به اختلالات خوردن را نمی پذیرد زیرا به سادگی از صلاحیت کافی در این زمینه برخوردار نیست. موضوع.با این حال، کسانی هستند که هستند. به عنوان مثال، دپارتمان روانشناسی بالینی در SOTE چنین متخصصانی دارد و گروه های درمانی هر شش ماه یکبار شروع می شوند، بنابراین باید حتماً با مشکل خود به آنها مراجعه کنید.

شاتر استوک 30929917
شاتر استوک 30929917

تا آن زمان، می توانم پیشنهاد کنم که او را آزار ندهید، شلاق نزنید، خودتان را با احساس گناه عذاب ندهید. دلیلش این نیست که نمی‌توانید به دلیل بد یا بی‌کفایت بودن بر مشکلتان تسلط پیدا کنید، بلکه به این دلیل است که هنوز کلید راه‌حل را ندارید. او در نامه اش می نویسد که بدن دوست داشتنی می خواهد، می خواهد دوست داشتنی باشد. با این حال، برای این باید ابتدا خود را دوست داشته باشید، و عشق شکنجه نمی کند. یک متخصص خوب نیز در این زمینه به شما کمک خواهد کرد.

برای ما بنویسید

آیا به کمک یا مشاوره نیاز دارید؟ لطفاً برای ما در [email protected] بنویسید، و ما در اینجا، در مجموعه مربی زندگی وبلاگ Ego، پاسخ خواهیم داد، البته با حفظ ناشناس بودن خوانندگان!

کریستوف اشتاینر، برای مثال، خوشحال است که به سؤالات و درخواست های خوانندگانی که در خارج از کشور زندگی جدیدی را شروع می کنند، جویندگان معنوی، کسانی که با اختلالات خوردن دست و پنجه نرم می کنند، یا خوانندگانی که به دلیل گرایش یا منشاء جنسی خود کنار گذاشته شده اند، پاسخ می دهد. Gábor Kuna، روانشناس ، مشاور خانواده و زوج درمانی، رهبر حرفه ای کارگاه توسعه شخصیت خود کمکی خوشحال است که به سؤالات در مورد محل کار، درگیری ها و شکست های محل کار، انتخاب های شغلی بزرگسالان و موقعیت زندگی پاسخ می دهد. تصمیمات و همچنین بحران های خانوادگی. یکی از اعضای تیم مربی زندگی نیز Sákovics Diana است، یک روانشناس، که می توانید در رابطه با مشکلات رابطه، اعتیاد، بحران های زندگی به او مراجعه کنید، اما مهم نیست که چه مشکلی را مطرح می کنید، ما کارکنان سعی می کنند مناسب ترین نظر حرفه ای را برای شما بیابند.

توصیه شده: